غزل شمارۀ 152
1. گذر فتاد به سر وقت کشتگان غمت
2. هزار جان گرامی فدای هر قدمت
3. فگند سروِ قدت بر من از کرم سایه
4. مباد از سرِ من دور سایۀ کرمت
5. به یک نگاه تو رَستم ز ننگ هستی خویش
6. خوش آنکه سوی وی افتد نگاه دم به دمت
7. نباید از تو ستم ور ستم کنی به مثل
8. ز رحمت دیگران خوش تر آیدم ستمت
9. کمر به خدمت تو بسته اند کج کُلهان
10. شکست شوکت شاهان ز چشمت حَشَمت
11. حریم سدره شدست آشیان مرغ دلم
12. هنوز رشک برد بر کبوتر حرمت
13. به نامه درْج مكن شرح شوق خود جامی
14. مباد شعله زند آتش از نی قلمت
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده