جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1559

1. خوی خود را کرده ای چون روی و نیکو کرده ای

2. عشق بازان را به خوی نیک بدخو کرده ای

3. گرچه لاله در چمن آمد دو رنگ و گل دوروی

4. هر دو را در عشق خود یک رنگ و یک رو کرده ای

5. تا فگندی چین در ابرو سجده نتوانم ترا

6. رخنه در محراب من از چین ابرو کرده ای

7. بو که روزی خویش را در گیسویت بافم خوشم

8. گر تنم را لاغر و باریک چون مو کرده ای

9. سرنگون افتاده سرو از رشک بالایت در آب

10. چون به گلگشت چمن جا بر لب جو کرده ای

11. شهرۀ هر بزم خواهی حُسن خود را ای غزال

12. نیست بی موجب که جامی را غزل گو کرده ای


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* طبیب اهل دل آن چشم مردم آزار است
* ولی دریغ که آن هم همیشه بیمار است
شعر کامل
فروغی بسطامی
* زلف پر چین تو مشاطه شبی شانه نکرد
* که دو صد خون به دل محرم و بیگانه نکرد
شعر کامل
فروغی بسطامی
* پبش امواج خوادث پایداری سهل نیست
* مرد باید تا نیندیشد ز طوفان مرد کو؟
شعر کامل
رهی معیری