غزل شمارۀ 163
1. ترا صباحت تُرک و فصاحت عربست
2. ملاحتی که میان عجم چنان عجب است
3. صحیفه ایست وجود تو پر لطيفۀ حُسن
4. که از اصول صفات کمال منتخب است
5. مَهت پدر شد و خورشید جد تعالی الله
6. ترا میان بتان این چه رفعت نسب است
7. کجا رسد به تو کس چون ترا به هر سرِ موی
8. هزار خوبی موروث و لطف مکتسب است
9. تو آن زلال حیاتی که داده جان از شوق
10. به وادی طلبت صد هزار تشنه لب است
11. نه ایم با سگ تو در مقام تَرک ادب
12. اگرچه ترک ادب پیش دوستان ادب است
13. ز شوق لعل تو صد خُم و جام را جامی
14. ز باده ساخت تهی و هنوز در طلب است
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده