غزل شمارۀ 164
1. این چه رخسار و چه خط وین چه لب است
2. وین چه چشم خوش و خال عجب است
3. زیر لب نقطه بود رسم چرا
4. نقطۀ خال تو بالای لب است
5. طلب حُسن عنایت ز رُخت
6. بنده را غایت حُسن طلب است
7. شکل بالای تو شیرین نخلی است
8. که زنوشین لبت آن را رطب است
9. بی تو تنها نه شب ماست سیاه
10. روزِ مابین که سیه تر ز شب است
11. باید از بی ادبان شیوۀ عشق
12. مذهب عشق سراسر ادب است
13. سگ این در نه کنون شد جامی
14. عمرها شد که همینش لقب است
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده