غزل شمارۀ 167
1. خطت گرد لب آن مشکین نباتست
2. که رُسته بر لب آب حیاتست
3. به هرکس دارد آن چشم التفاتی
4. به حال ما چرا بی التفاتست
5. به راه کعبۀ وصلت دو چشمم
6. یکی چون دجله وان دیگر فُراتست
7. زکات لب بده ای نامسلمان
8. که یک رکن از مسلمانی زکاتست
9. به قتل من براتی دارد از مشک
10. رُخت کز وی نه امکان نجاتست
11. لبت آمد نگینی لعل کز خط
12. سیه کرده پیِ مُهر براتست
13. ز سعدی نیست تا جامی جزین فرق
14. که یکسر شعر جامی طیّباتست
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده