غزل شمارۀ 168
1. اَبروی خوشت که ماه عیدست
2. انگشت نمای اهل دیدست
3. از روی توعید عاشقان را
4. صبحی به مبارکی دمیدست
5. هر سال یکیست عید روزه
6. ما را همه روزه از تو عیدست
7. شد عید من از رخت خجسته
8. زین عید خجسته تر که دیدست
9. گفتی ز غمت به جان رسانم
10. عیدی ز توام همین رسيدست
11. خیاط زمانه خلعت لطف
12. بر قامت دلکشت بریدست
13. بی وعدۀ وصل مژدۀ عید
14. بر جامی خسته دل وعیدست
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده