جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 169

1. بیا که روی تو خورشید عالم افروزست

2. شبم ز روی تو چون روز و روز فیروزست

3. به تیغ غمزه اگر چاک می کنی جگرم

4. چه غم چو ناوک مژگان تو جگرسوزست

5. شد از جمال تو فیروز روزِ من، وان روز

6. که خواستم شب و روز از خدای، امروزست

7. شبم ز شعلۀ شمع و چراغ مستغنی ست

8. چنین که شعلۀ آهِ منِ شب افروزست

9. چنین که عشق تو زد راه پیر و دانشمند

10. چه جای طعن جوانان دانش اندوزست

11. تو مرد عافیتی جامی از بتان بگُسل

12. که عشق شیوۀ رندان عافیت سوزست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شمشاد و سرو را ز تموز و خزان چه باک
* کز گرم و سرد لاله و گل را رسد زیان
شعر کامل
خاقانی
* نماز شام قیامت به هوش بازآید
* کسی که خورده بود می ز بامداد الست
شعر کامل
سعدی
* سحر بلبل حکایت با صبا کرد
* که عشق روی گل با ما چه‌ها کرد
شعر کامل
حافظ