غزل شمارۀ 188
1. ای که جان و دل آگاه ترا همراه است
2. بی تو اگه نیم از خویش خدا آگاه است
3. مدّت صحبت تو عمر گرانمایۀ ماست
4. آه ازین عمر گرانمایه که بس کوتاه است
5. غم تو از دل ما در همه دل ها ره کرد
6. راستست این که ز دل ها سوی دل ها راه است
7. دل نمی خواست جدایی ز تو اما چه کنیم
8. دور ایّام نه بر قاعدۀ دلخواه است
9. واقعاً نیست ز من غمزده تر کس به جهان
10. شاهد حال من این واقعۀ ناگاه است
11. رفت بر باد چوکاه از غم تو عمر عزیز
12. روی بنما که فراق تو قوی جان کاه است
13. جامی از دست بشد کار ز تأثیر قضا
14. چارۀ کار رضينا به قضاء الله است
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده