جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 189

1. مَه شمع شب افروز و رُخت نور تجلی است

2. او را به جمال تو کجا زهرۀ دعویست

3. رضوان به هوایِ قد رعنایِ تو ای سرو

4. جاوید وطن ساخته در سایۀ طوبی ست

5. منما به کس آن روی و در آیینه نظر کن

6. زان رو که تماشای رُخت هم به تو اولی ست

7. هرجانفسی می گذرد زان لب شیرین

8. آنجا چه مجال دمِ جان پرور عیسی ست

9. گفتی پس عمریست تسلّا دهم از وصل

10. عمریست که ما را به همین وعده تسلّی ست

11. هر گُل که برآید ز گِل تربت مجنون

12. بوی خوشش آمیخته با نکهت لیلی ست

13. در کسوت رندی قَدَح آشامیِ جامی

14. به زان حیل و زرق که در خرقۀ تقوی ست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ساقی بیا که هاتف غیبم به مژده گفت
* با درد صبر کن که دوا می‌فرستمت
شعر کامل
حافظ
* شرح سنگین دلی و قصه شیرین باید
* که بکوه آید و برسنگ نویسد فرهاد
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* از سهی سرو که در راستیش همتا نیست
* صفت قامت دلجوی شما می‌شنوم
شعر کامل
خواجوی کرمانی