جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 199

1. تویی که درد و غمت یار ناگزیر منست

2. جفا و هرچه رسد از تو دلپذیر منست

3. ز خون دل چه نویسم به لوح چهرۀ خویش

4. چو نیست بر تو نهان آنچه در ضمیر منست

5. کشم به پیش تو جان لیک چون تو شاهی را

6. چه التفات بدین تحفۀ حقیر منست

7. همین سعادت من بس که چون مرا بینی

8. به خاطرت گذرد کین گدا اسیر منست

9. چو عود بس که خورم گوشمال غم همه شب

10. سرود بزم فلک ناله و نفير منست

11. به خار و خس که در آن کوی شب نهم پهلو

12. چنان خوشم که مگر بستر حریر منست

13. اگر ز پای فتادم چو جامی از غم عشق

14. چه باک چون کَرَم دوست دستگیر منست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اگر روی به هم درکشی چو نافهٔ مشک
* طمع مدار که بوی خوشت نهان ماند
شعر کامل
سعدی
* همت بلنددار که با همت بلند
* هر جا روی به توسن گردون سواره ای
شعر کامل
صائب تبریزی
* در زلف بتان، مپیچ، ای دل
* کاین رشته سری دراز دارد
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی