غزل شمارۀ 21
1. ای بُرده رُخت رونق گل ها و سمن ها
2. دارد دهن تنگ تو در غنچه سخن ها
3. گر سرو نه با قد تو ماند نتوان بُرد
4. چون آب به زنجیر مرا سوی چمن ها
5. صحرای عدم لاله ستان شد چو شهیدان
6. با داغ تو رفتند به خون غرقه کفن ها
7. گفتست به هر غنچه صبا لطف دهانت
8. ماندست زحیرت همه را باز دهن ها
9. مشکل که بود روی خلاصی دل ما را
10. از زلف تو با این همه خَم ها و شکن ها
11. با لذّت آوارگیِ وادی عشقت
12. غربت زدگان را نشود میل وطن ها
13. چون خامه به وصف خط تو خشک فروماند
14. جامی که شد انگشت نما در همه فن ها
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده