غزل شمارۀ 217
1. به هر منزل که جانان من آنجاست
2. تنم اینجا ولی جان من آنجاست
3. من ار دورم بحمدالله که باری
4. دل بی صبر و سامان من آنجاست
5. مرا گر نیست جابر طرف بامش
6. خوشم کاواز افغان من آنجاست
7. در آن کشور مسلمانی مجویید
8. که شوخ نامسلمان من آنجاست
9. چه حاجت ماه تابان در دیاری
10. که خورشید درخشان من آنجاست
11. به تیغ آن مَه دلم را می کند چاک
12. بهانه آنکه پیکان من آنجاست
13. مخوان جامی جز آنجا گفتۀ خویش
14. که محبوب سخن دان من آنجاست
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده