جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 217

1. به هر منزل که جانان من آنجاست

2. تنم اینجا ولی جان من آنجاست

3. من ار دورم بحمدالله که باری

4. دل بی صبر و سامان من آنجاست

5. مرا گر نیست جابر طرف بامش

6. خوشم کاواز افغان من آنجاست

7. در آن کشور مسلمانی مجویید

8. که شوخ نامسلمان من آنجاست

9. چه حاجت ماه تابان در دیاری

10. که خورشید درخشان من آنجاست

11. به تیغ آن مَه دلم را می کند چاک

12. بهانه آنکه پیکان من آنجاست

13. مخوان جامی جز آنجا گفتۀ خویش

14. که محبوب سخن دان من آنجاست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* طبیب اهل دل آن چشم مردم آزار است
* ولی دریغ که آن هم همیشه بیمار است
شعر کامل
فروغی بسطامی
* چنین است کردار این گنده پیر
* ستاند ز فرزند پستان شیر
شعر کامل
فردوسی
* چون شجاعت نبود، تیغ کند کار نیام
* جوهری مردی اگر هست، عصا شمشیرست
شعر کامل
صائب تبریزی