جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 219

1. از کوی زهد ساحت میخانه خوشترست

2. وز وِرْدِ صبح نعرۀ مستانه خوشترست

3. یک دانه نُقل از کف رندان دُرْدْنوش

4. در دست ما ز سبحۀ صد دانه خوشترست

5. پیمان زهد اگر شکند مُحتسب به می

6. پیش من از شکستن پیمانه خوشترست

7. تا کی میان انجمن افشای سرّ عشق

8. این گفت و گو به گوشۀ کاشانه خوشترست

9. دیوانه ای چه خوش سخنی گفت کز غمش

10. دیوانه شو که عشق ز دیوانه خوشترست

11. بیگانه وار آیم ازین پس به کوی تو

12. کز آشنا به پیش تو بیگانه خوشترست

13. جامی غمت به سینۀ صد چاک خود نهفت

14. یعنی مقام گنج به ویرانه خوشترست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بی تو گفتم که صبر پیشه کنم
* گفتم امّا نمی توانم کرد
شعر کامل
جامی
* ز گریه مردم چشمم نشسته در خون است
* ببین که در طلبت حال مردمان چون است
شعر کامل
حافظ
* موسم نغمهٔ چنگست که در بزم صبوح
* بلبلان را ز چمن ناله و غوغا برخاست
شعر کامل
سعدی