جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 230

1. کس از خوبان وفا هرگز ندیدست

2. جز آیین جفا هرگز ندیدست

3. کند نادیده آن بدخو چنانم

4. که پنداری مرا هرگز ندیدست

5. دلم زان چشم جادو شیوه ها دید

6. کز آهوی ختا هرگز ندیدست

7. خراش دل چه گویم کان گل اندام

8. زخار آزار پا هرگز ندیدست

9. نیاید جز کسی را دجله در چشم

10. که آب چشم ما هرگز ندیدست

11. جدا زان مه چنان مانم که تن را

12. کسی بی جان بقا هرگز ندیدست

13. بلا باشد غم خوبان و جامی

14. خلاصی زین بلا هرگز ندیدست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مرد مصاف در همه جا یافت می شود
* در هیچ عرصه مرد تحمل ندیده ام
شعر کامل
صائب تبریزی
* آن مه به جانب سفر آهنگ می کند
* صحرا و شهر بر دل ما تنگ می کند
شعر کامل
جامی
* به نصیحتگر دل شیفته می‌باید گفت
* برو ای خواجه که این درد به درمان نرود
شعر کامل
سعدی