غزل شمارۀ 242
1. بیا که چرخ مشعبد هزار شعبده ساخت
2. که یار کار جگر خستگان غمزده ساخت
3. اگرچه قاعدۀ چرخ کارسازی نیست
4. برغم اختر من برخلاف قاعده ساخت
5. من و امید شهادت به تیغ آن شاهد
6. که قوت جان شهید خود از مشاهده ساخت
7. به صبر کوش دلا روز هجر فایده چیست
8. طبیب شربت تلخ از برای فایده ساخت
9. به دور آن لب میگون نشاند زاهد شهر
10. حریم صومعه را تاک و وقف میکده ساخت
11. به جنگجویی چشمت خوشم که می باید
12. حریف مردم بدمست را به عربده ساخت
13. چو نقش خط و رُخت بست در غزل جامی
14. بیاض صفحۀ خورشید را مسوّده ساخت
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده