جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 252

1. درمانده ای به حکم قضا از بلاگریخت

2. زد طعنه جاهلی که فلان از قضا گریخت

3. چون از قضا گریز تواند کسی که بود

4. دست قضا عنان کش او هرکجا گریخت

5. بس اهل معرفت که ز بیگانه آفتی

6. احساس کرد و در کنف آشنا گریخت

7. گر نیست از سبب به سبب التجا روا

8. خیر بشر ز مکّه به یثرب چرا گریخت

9. اسباب چون مظاهر فعل مسبّب اند

10. هرکس گریخت هم ز خدا در خدا گریخت

11. ای پیر می فروش که رو در درِ تو کرد

12. هرکس که از کدورت خود در صفا گریخت

13. جامی گریخت در تو ز عُجب و ریای خویش

14. زآن عجب هم که در تو ز عُجب ریا گریخت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دل منزل تست ورنه روزی صدبار
* در پیش تو چون سپند می‌سوختمی
شعر کامل
ابوسعید ابوالخیر
* به گفتگو نتوان اهل حال شد صائب
* خموش باش و سخن را مکن دراز اینجا
شعر کامل
صائب تبریزی
* سرمه ماست گرد تو راحت ماست درد تو
* کیست حریف و مرد تو ای شه مردآفرین
شعر کامل
مولوی