جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 258

1. آن نه خطّست که گرد رخ زیباش گرفت

2. دل ما سوخت بسی دود دل ماش گرفت

3. طوطيانند فرو برده به شکر منقار

4. یا خط سبز لب لعل شکرخاش گرفت

5. نقش پابوس ویم نیست همین بس که چو شد

6. در رهش سوده تنم نقش کف پاش گرفت

7. نه دلست این به برم بلکه دلم از غم عشق

8. شد ز جا قطره ای از خون جگر جاش گرفت

9. گفت دامان وصالت بنهم در کف و رفت

10. اشک من گوشۀ دامان به تقاضاش گرفت

11. ساقی امروز به نقدم قدحی چند بده

12. رغم آن را که غم نسیۀ فرداش گرفت

13. دل در آن زلف سیه شد بگسل جامی ازو

14. بر حذر باش ز دیوانه که سوداش گرفت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گل چه داند که درد بلبل چیست؟
* او همین کار رنگ و بو داند
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* پارسایی و سلامت هوسم بود ولی
* شیوه‌ای می‌کند آن نرگس فتان که مپرس
شعر کامل
حافظ
* اشکم برون می افگند راز از درون پرده را
* آری، شکایتها بود، از خانه بیرون کرده را
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی