غزل شمارۀ 303
1. پشتم از بار بلا خم شده است
2. قومی از دایرۀ غم شده است
3. بس که گریم صف ارباب طرب
4. گرد من حلقۀ ماتم شده است
5. کوی تو تا حرم اهل صفاست
6. چشم من چشمۀ زمزم شده است
7. در ضعیفی تنم از مویی کم
8. چون من از ضعف کسی کم شده است
9. نیست بر خشک لبان رحم ترا
10. چشمۀ لطف تو بی نم شده است
11. شحنه در سلک سگانت جا کرد
12. سفله را بین چه معظّم شده است
13. جامی از سلک سگانت محروم
14. با رقیبان تو همدم شده است
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده