غزل شمارۀ 310
1. ز آهم آتش به خانه افتادست
2. وز دل این یک زبانه افتادست
3. اشکم از خانه بس که بیرون ریخت
4. رخنه در آستانه افتادست
5. از دو چشمت که شوخ و فتنه گرند
6. فتنه ها در زمانه افتادست
7. قصد تو آزمودن تیغ است
8. قتل عاشق بهانه افتادست
9. زان میان در کمر نشانی نیست
10. سخنی در میانه افتادست
11. لایق دلبر یگانه دلیست
12. کز دو عالم یگانه افتادست
13. بی لب و خال تو دلم مرغیست
14. که جدا ز آب و دانه افتادست
15. نیست آن شاخ گل که بلبل را
16. شعله در آشیانه افتادست
17. جامی از بادۀ صبوح بماند
18. بس که مست شبانه افتادست
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده