غزل شمارۀ 33
1. قومی به هوای حج در قطع بیابان ها
2. جمعی ز نشاط می در طوف گلستان ها
3. وین طایفۀ دیگر با داغ غمت فارغ
4. هم از طرب اینها هم از طلب آنها
5. تا دل به تو شد بسته وز غیر تو بگسسته
6. خوردیم بسی خون ها کندیم بسی جان ها
7. تا دامن وصلت را آریم به کف روزی
8. ماییم و سر فکرت شب ها به گریبان ها
9. بودی پیِ هر دردی اندیشۀ درمانی
10. بُرد از دل من دردت اندیشۀ درمان ها
11. چندان به دلم تيرت جا کرد که بر سینه
12. چون سنگ زنم خیزد آواز ز پیکان ها
13. در راه تو هر پیمان سدیست جدا جامی
14. پیمانۀ می بستان بشکن همه پیمان ها
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده