غزل شمارۀ 338
1. بلبل چو مطربان به غزل خوانی آمدست
2. بر وی شکوفه در درم افشانی آمدست
3. همچون شکوفه شو درم افشان که جمع آن
4. هرجا که هست تخم پریشانی آمدست
5. پژمرده بودم از دی باغ و در این زمان
6. آبی به رویش از نم نیسانی آمدست
7. هر شاخ گل زغنچۀ نشکفته با دلی
8. چون عاشقان پُر آتش پنهانی آمدست
9. ز آلوده دامنان بگسل کز گل و سمن
10. هرسو هزار شاهد روحانی آمدست
11. می نوش و مست زی که جزین نیست فصل گل
12. کاری که ختم آن نه پشیمانی آمدست
13. جامی که و بهار سمرقند و وصف آن
14. کو مست گلرخان خراسانی آمدست
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده