غزل شمارۀ 348
1. تُرک شیرینْ شمایلی که مراست
2. کی توانم بدین دلی که مراست
3. من گرفتار ویار مستغنی
4. آه ازین کار مشکلی که مراست
5. شده پی دست بوس قاتل من
6. بوس بر دست قاتلی که مراست
7. رشتۀ جان ز دل زبانه کشید
8. این بود شمع محفلی که مراست
9. همه بی حاصلی و گمراهی است
10. در ره عشق حاصلی که مراست
11. جامی ام مست و رند و رسوا خواند
12. کرد شرح فضایلی که مراست
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده