جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 366

1. تا آن ذقن ز خط شده گوی معنبرست

2. زان عنبرین شمامه مشامم معطّرست

3. پرچین ز خار خشک بود رسم و خط تو

4. پرچین نهاده گرگل از سنبل ترست

5. دل بد مکن که خاتمۀ حسن شد خطت

6. كان پیش ما مقدمۀ حسن دیگرست

7. قدت چه دلرباست که بینم هزار دل

8. کاندر میان گرفته ترا چون صنوبرست

9. پیوسته در برابر جانم خیال تست

10. آری مرا خیال تو با جان برابرست

11. دل در برم چو اخگر و فرسوده تن برو

12. خاکستری به دیده شده هم ز اخگرست

13. دارد به سر ز تیغ تو جامی نشان چو برق

14. لیکن نشان تیغ تو از فرق برترست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هان مشو نومید چون واقف نه‌ای از سر غیب
* باشد اندر پرده بازی‌های پنهان غم مخور
شعر کامل
حافظ
* چو بوسید پیکان سرانگشت اوی
* گذر کرد بر مهرهٔ پشت اوی
شعر کامل
فردوسی
* طاقتی کو که به سر منزل جانان برسم
* ناتوان مورم و خود کی به سلیمان برسم
شعر کامل
خاقانی