غزل شمارۀ 371
1. هلال عید جستن کار عام است
2. هلال عيد خاصان دورِ جام است
3. بیا ساقی که امشب توبۀ ما
4. زمی چون روزۀ فردا حرام است
5. برافروز آتش دیگر زباده
6. که دیگ ماه روزه نیم خام است
7. کرم کن یک دو جام دیگرم ده
8. که از من تا به مستی یک دو گام است
9. ز روزه رخنه شد ایام عیشم
10. خوشا رندی که عیش او مدام است
11. ز بس بیهوشی و مستی نداند
12. که ماه روزه در عالم کدام است
13. به میخانه چو خاک افتاده جامی
14. به بوی جرعۀ جام کرام است
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده