جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 426

1. زمهر تو هر شب کنم نظارۀ صبح

2. نهم سرشک فشان چشم بر ستارۀ صبح

3. زند به صدق چو من دم ز مِهر خورشیدی

4. وگرنه چیست گریبان پاره پارۀ صبح

5. سواد طرّۀ شبرنگ گِرد عارض تو

6. سياهیِ شب تیره است بر کنارۀ صبح

7. چنان بلند شد آهنگ ماکه نشناسد

8. که این نفير شب ماست یا نقارۀ صبح

9. على الصّباح به روی توام فتاد نظر

10. صباح من همه شد خیر از استخارۀ صبح

11. ز صبحدم چه زنم با صفای طلعت تو

12. نداشت کس شب تاریک در شمارۀ صبح

13. ز بس که وجه شبه روشنست از اهل سخن

14. خوش است در صفت رویت استعارۀ صبح

15. طلوع اگر نکند زهره از افق جامی

16. بس است گوهر نظم تو گوشوارۀ صبح


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سوز دل اشک روان آه سحر ناله شب
* این همه از نظر لطف شما می‌بینم
شعر کامل
حافظ
* اجرها باشدت ای خسرو شیرین دهنان
* گر نگاهی سوی فرهاد دل افتاده کنی
شعر کامل
حافظ
* زیره را من سوی کرمان آورم
* گر به پیش تو دل و جان آورم
شعر کامل
مولوی