جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 55

1. من که جا کردم به دل آن کافر بدکیش را

2. گوش کردن کی توانم قول نیک اندیش را

3. ناصحا سودای بدخویی چنین می داردم

4. ورنه کس هرگز چنین رسوا نخواهد خویش را

5. رسم دلجویی ندارد یارب آن سلطان حُسن

6. یا نمی گوید کسی حال من درویش را

7. کیش پُر تیر جفا دارد به کین بی دلان

8. از کدام استاد سنگین دل گرفت این کیش را

9. درد تو بیش از حد و غم های تو از درد بیش

10. با که گویم یارب این غم های بیش از پیش را

11. دل فگار تست کار او میفگن با طبیب

12. زانکه جز داغ تو نبود سودمند این ریش را

13. سینۀ جامی که شد ریش از تو نتوان نیش زد

14. زآنکه آه سوزناکش می گذارد نیش را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* صد غنچهٔ دل از نفس ما شکفته شد
* هر جا که چون نسیم سحر پا گذاشتیم
شعر کامل
رهی معیری
* خوشا دردی که از چشم بداندیشان نهان باشد
* خوشا چاکی که چون خرما به جیب استخوان باشد
شعر کامل
صائب تبریزی
* سپاه شب تیره بر دشت و راغ
* یکی فرش گسترده از پرزاغ
شعر کامل
فردوسی