جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 629

1. زلف تو ماه را به سیه پوشی آورد

2. شب را و روز را به هم آغوشی آورد

3. لعلت به خط سبز چو ساقی شود به بزم

4. خضر و مسیح را به قدح نوشی آورد

5. بی خود شدم ز لعل تو آری همین بود

6. خاصیّت شراب که بی هوشی آورد

7. چون در قبا حرام کنی شوق خدمتت

8. ارباب خرقه را به قباپوشی آورد

9. از یاد تست زندگی ام می نمی خورم

10. مستی مبادم از تو فراموشی آورد

11. هر جا رسی چو شاه رقیبت به پیش راه

12. بر عاشقان سیاست چاووشی آورد

13. بر طوطیان هند ببندد زبانِ نطق

14. جامی چو رو به سحرِ سخن کوشی آورد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* زبان بسته به مدح محمد آرد نطق
* که نخل خشک پی مریم آورد خرما
شعر کامل
خاقانی
* ز دریا به دریا همی مرد بود
* رخ ماه و خورشید پر گرد بود
شعر کامل
فردوسی
* ای چنگ پرده‌های سپاهانم آرزوست
* وی نای ناله خوش سوزانم آرزوست
شعر کامل
مولوی