جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 634

1. آهوی چشم تو دل شیرانِ دین برد

2. آهو که دید کو دل شیران چنین برد

3. گردد ز تابِ مهر تو رخشنده اختری

4. هر پاره دل که آه به چرخ برین برد

5. واعظ که وصف خُلد همی کرد شرم داشت

6. پیش لبت که نام می و انگبین برد

7. ندهند نیم جرعه به صد ساله زهد کیست

8. کین قصّه را به زاهد خلوت نشین برد

9. تابم پس از سجود رهت روی از صبا

10. ترسم که خاک پای توام از جبین برد

11. آتش به هفت چرخ زند برق آه من

12. گر نیم جرعه زین جگرِ آتشین برد

13. جامی خیال خال تو با خود به خاک برد

14. چون مور دانه بافت به زیر زمین برد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ترک افسانه بگو حافظ و می نوش دمی
* که نخفتیم شب و شمع به افسانه بسوخت
شعر کامل
حافظ
* مگر خدا ز رقیبان تو را جدا بکند
* عجب خیال خوشی کرده‌ام، خدا بکند
شعر کامل
فروغی بسطامی
* می زند مشت به رویم که مبین سوی حبیب
* هیچکس نیست چو من مشتکی از دست رقیب
شعر کامل
جامی