جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 642

1. با تو آنکس که ز هرجا سخنی می گوید

2. حیفم آید که حدیث چو منی می گوید

3. هیچکس سرّ دهانت به حقیقت نشناخت

4. هرکسی بهر دل خود سخنی می گوید

5. بر سر خاک شهیدان تو هر لاله جدا

6. شرح داغ دل خونین کفنی می گوید

7. شمع را شعله زد آتش به زبان بس که ز سوز

8. حال پروانه به هر انجمنی می گوید

9. وصف رخسار و قدِ تست اگر در چمنی

10. بلبلی قصّۀ سرو و سمنی می گوید

11. من به نام تو خوشم ذکر زبان باد به خیر

12. کش چو تسبیح به هر دم زدنی می گوید

13. گفتۀ جامی از آن همچو شکر شیرین است

14. که ز شوق لبِ شیرینْ دهنی می گوید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* همه عمر با حریفان بنشستمی و خوبان
* تو بخاستی و نقشت بنشست در ضمیرم
شعر کامل
سعدی
* زیر شمشیر حوادث پای بر جاییم ما
* رو نمی تابیم از سیلاب، دریابیم ما
شعر کامل
صائب تبریزی
* دوای عشق گویند از سفر خیزد چه دانستم
* که در دل مهر آن مه خواهد افزون شد به هر منزل
شعر کامل
جامی