جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 656

1. زان بت آزری خبر که دهد

2. زان مه خاوری خبر که دهد

3. دل ما مشتری است آن مه را

4. به من از مشتری خبر که دهد

5. می رود اشک ما به هر سرِ راه

6. تا ازان لشکری خبر که دهد

7. بی خبر زو شدیم دیوانه

8. زان فسونگر پری خبر که دهد

9. تخت جم شد به باد منتظرت

10. تا ز انگشتری خبر که دهد

11. کفش او تاج ماست شاهان را

12. زین بلند افسری خبر که دهد

13. یار شد جور پیشه جامی را

14. زین نوازش گری خبر که دهد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شگفتی بگیتی ز رستم بس است
* کزو داستان بر دل هرکس است
شعر کامل
فردوسی
* زبس از زلف او در شانه کردن مشک می ریزد
* چوپای شمع تاریک است پای سرو آزادش
شعر کامل
صائب تبریزی
* آیینه‌ای طلب کن تا روی خود ببینی
* وز حسن خود بماند انگشت در دهانت
شعر کامل
سعدی