جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 656

1. زان بت آزری خبر که دهد

2. زان مه خاوری خبر که دهد

3. دل ما مشتری است آن مه را

4. به من از مشتری خبر که دهد

5. می رود اشک ما به هر سرِ راه

6. تا ازان لشکری خبر که دهد

7. بی خبر زو شدیم دیوانه

8. زان فسونگر پری خبر که دهد

9. تخت جم شد به باد منتظرت

10. تا ز انگشتری خبر که دهد

11. کفش او تاج ماست شاهان را

12. زین بلند افسری خبر که دهد

13. یار شد جور پیشه جامی را

14. زین نوازش گری خبر که دهد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اگرچه عارض جانان سرشک و روی من دارد
* یکی چون شاخ آذرگون یکی چون برگ نیلوفر
شعر کامل
امیر معزی
* عیب درویش و توانگر به کم و بیش بد است
* کار بد مصلحت آن است که مطلق نکنیم
شعر کامل
حافظ
* در ماهتاب دوش خرامان همی شدی
* ماهت بدید و چادر شب پیش رو گرفت
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی