جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 668

1. حُقّۀ لعل تو از جوهر جان ساخته اند

2. کام هر خسته در آن حُقّه نهان ساخته اند

3. هر لطافت که نهان بود پسِ پردۀ غیب

4. همه در صورت خوب تو عیان ساخته اند

5. هر چه بر صفحۀ اندیشه کشد کِلک خیال

6. شکل مطبوع تو زیباتر از آن ساخته اند

7. شوخی و ناز و کرشمه همه آورده بهم

8. فتنۀ عالم و آشوب جهان ساخته اند

9. آن نه بالاست، نهالیست که از روضۀ قدس

10. به تماشاگَهِ عشّاق روان ساخته اند

11. محنت هجر دهد چاشنی شربتِ عشق

12. دردمندان فراقت به همان ساخته اند

13. تا به راه طلبت بی قدمان پی نبرند

14. کعبۀ وصل تو بی نام و نشان ساخته اند

15. بس که جامی صفت حسن تو نیکو گوید

16. عشق بازان سخنش ورد زبان ساخته اند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ببری مال مسلمان و چو مالت ببرند
* بانگ و فریاد برآری که مسلمانی نیست
شعر کامل
سعدی
* خبرت هست که در شهر شکر ارزان شد
* خبرت هست که دی گم شد و تابستان شد
شعر کامل
مولوی
* مرو با زاهد رعنا در این راه
* که ایشان را در این ره پا به جانیست
شعر کامل
شاه نعمت‌الله ولی