غزل شمارۀ 681
1. بوی آن آشنا که می آرد
2. جز نسیم صبا که می آرد
3. گرچه ما را خبر نکرد و برفت
4. خبر او به ما که می آرد
5. شرط یاری پیام یار آری است
6. شرط یاری به جا که می آرد
7. به جگرخستگان خار جفا
8. گلِ باغ وفا که می آرد
9. نامۀ او مثال عافیت است
10. سوی این مبتلا که می آرد
11. هجر درد و نسیم وصل دواست
12. درد ما را دوا که می آرد
13. صد دعا می فرستدش جامی
14. یک جواب دعا که می آرد
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده