غزل شمارۀ 702
1. خطّ مشکین کز رخ آن نازنین سر برزند
2. سنبلِ تر خوانمش کز یاسمین سر بر زند
3. خط کزان لب بر دمد موريست غرق انگبین
4. کز هراس جان شیرین ز انگبین سر برزند
5. چون نمایی ناگه ابرو باشد آن آهو دلم
6. کش کمان داری پیِ صید از کمین سر برزند
7. دل کزان رخ سوی زلف آمد عجب آوازه ایست
8. کاوّل آرد رو به روم آخر زچین سر برزند
9. چون روم بی تو که چینم یک گل راحت به باغ
10. هر قدم صد خار محنت از زمین سر برزند
11. طرّه از عارض بکش تا صوفیان شهر را
12. از شب تارِ گمان صبح يقين سر برزند
13. داد جان دور از گل روی تو جامی دور نیست
14. کز گلش چون لاله آهِ آتشین سر برزند
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده