غزل شمارۀ 704
1. لبت دل دزد و من از وی شکر دزد
2. کم افتادست ازین سان دزد بر دزد
3. ز چشمم شُست چشمت سرمۀ خواب
4. به عیاری بردکُحل را بصر دزد
5. تنت را بنگرم دزدیده زان سان
6. که بر سیم کسان دوزد نظر دزد
7. اگر دزدیده ات بینم مکن عیب
8. که دزدی را نداند جز هنر دزد
9. غمت بر دل ز هر سو غارت آورد
10. درآمد خانه را از بام و در دزد
11. هر اسم شب به کویت از رقیبان
12. به شب ها از سگان دارد خطر دزد
13. سرِ دُرج گهر مگشای جامی
14. مبادا در کمین باشد گهر دزد
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده