جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 751

1. ماهی چو رُخت فلک ندارد

2. قرص مهِ او نمک ندارد

3. لطفی که تو در سرشت داری

4. انسان چه بُوَد ملک ندارد

5. خالی به رُخت بزن که بی خال

6. چشمیست که مردمک ندارد

7. از باده بُوَد نفور زاهد

8. قلب آرزوی محک ندارد

9. هرکس دهن تو دید خندان

10. در قسمت نقطه شک ندارد

11. شب بی تو مرا به زیر پهلو

12. گل جز خلش خسک ندارد

13. جامی که هزار خوب داند

14. جز تو سرِ هیچ یک ندارد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هیچ از لب و چشم تو قناعت نتوان کرد
* یارب چه نهادند در این شکر و بادام
شعر کامل
فروغی بسطامی
* نبینی که در گرمی آفتاب
* حرامست برزیره جز زیره آب
شعر کامل
نظامی
* ازان حسن تمام اجزا کسی چون چشم بردارد؟
* که دریک کاسه دارد نقل و می چشم چو بادامش
شعر کامل
صائب تبریزی