جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 789

1. عمر بگذشت و رُخت سیر ندیدم هرگز

2. گلی از باغِ جمال تو نچیدم هرگز

3. همه جا گشتم و حال همه کس پرسیدم

4. چون تو بدخوی نه دیدم نه شنیدم هرگز

5. از بتان محنت بسیار کشیدم لیکن

6. محنتی کز تو کشیدم نکشیدم هرگز

7. گر بریدم ز تو از نازکیِ خوی تو بود

8. از تو یکدم به دل خود نبریدم هرگز

9. گرچه پروازگهم روضۀ حورالعین بود

10. از سر کوی تو آنسو نپریدم هرگز

11. تا به گردِ مهت از غاليه خرمن دیدم

12. خرمنِ ماه به یک جو نخریدم هرگز

13. نامرادیست مرادم ز تو غم نیست اگر

14. همچو جامی به مرادی نرسیدم هرگز


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گویند قرابه گر مسلمان نبود
* او را تو چه گویی که کدو می‌سازد
شعر کامل
خیام
* در ماهتاب دوش خرامان همی شدی
* ماهت بدید و چادر شب پیش رو گرفت
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* دل به آن غمزۀ خون ریز کشد جامی را
* صید را چون اجل آید سوی صیّاد رود
شعر کامل
جامی