غزل شمارۀ 809
1. آید به برم چون تو نگاری نه و هرگز
2. تازد به سرم چون تو سواری نه و هرگز
3. عمری پی یک بوسه اگر رو به تو آرم
4. هرگز گذرد بر لبت آری نه و هرگز
5. کارم چه بود عشقِ تو و بارِ غم دل
6. کاری به ازین دانم و باری نه و هرگز
7. موییست میان و سر موییست دهانت
8. بوسی بود امکان و کناری نه و هرگز
9. تار سرِ زلفت چه درازست کسی دید
10. زین سان به درازی شب تاری نه و هرگز
11. از نرگسِ مخمور تو در عین خماریم
12. لعل تو کند دفع خماری نه و هرگز
13. گر خاک شود جامیِ دل خسته نشیند
14. زین بر دل پاک تو غباری نه و هرگز
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده