جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 848

1. دل من که بس مبتلا بینمش

2. از آن شوخ در صد بلا بینمش

3. دل از وی نگه داشتن مشکل است

4. که شکلی عجب دلربا بینمش

5. رقیبانم از وی جدا ساختند

6. خدایا کزیشان جدا بینمش

7. شب تیره هر کس به فکری و من

8. در آن غم که فردا کجا بینمش

9. خوش آن مَه که یک ذرّه خرسندیم

10. نباشد اگر سال ها بینمش

11. به ره چند سایم رخ آیا بود

12. که روزی بر آن پشت پابینمش

13. از آن گشت بیگانه جامی ز خویش

14. که با درد عشق آشنا بینمش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور
* کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
شعر کامل
حافظ
* مریز اشکِ من ای چشم خون گرفته که خواهم
* کنم نثار رهش آن دُر ِنسفتۀ خود را
شعر کامل
جامی
* از ابر بهاران ببارید نم
* ز روی زمین زنگ بزدود غم
شعر کامل
فردوسی