جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 867

1. مشو فریفتۀ حُسن صورت ای درویش

2. به روی شاهد معنی گشای دیدۀ خویش

3. مکن به دیدنِ خوش قامتان به بالا روی

4. مباد مانی ازین کار و بار سر در پیش

5. ملاحتِ سخن عشق عاشقان دانند

6. نیافت چاشنیی این نمک بجز دل ریش

7. طریق عقل رها کن که هیچ کس ننشست

8. به صدرِ قرب به تدبیر عقل دوراندیش

9. کجاست شحنه که تا شهر را بپردازد

10. ز سفلگان مسلمان نمای کافرکیش

11. شبان به خواب وزان بی خبر که افتادست

12. هزار گرگ فزون در رمه به صورتِ میش

13. مده به مدرسه جامی ز سرّ وصل نشان

14. که بر فقیه نمی چسبد این سخن به سریش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* قاعدهٔ قد تو فتنه به پا کردن است
* مشغلهٔ زلف تو بستن و واکردن است
شعر کامل
فروغی بسطامی
* چنین گفت بهرام نیکو سخن
* که با مردگان آشنایی مکن
شعر کامل
فردوسی
* گرچه میدانم قسم خوردن به جانت خوب نیست
* هم به جان تو که یادم نیست سوگندی دگر
شعر کامل
نظیری نیشابوری