جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 902

1. کجا شد آنکه ز بغداد مستقرِّ سلف

2. به حُلّه روی نهادم زحلّه رو به نجف

3. نجف مگوی که آن بارگاه مجد و علا

4. نجف مگوی که آن قبله گاه عزّ و شرف

5. نهاده اهل وفا بر آستانۀ او روی

6. کشیده اهل صفا بر حوالیِ او صف

7. برِ آن آستانه فرو ریختم ز جیب نیاز

8. ز عجز و ضعف هدایا ز فقر و فاقه تُحف

9. ز فوت عمر گرامی و روزگار شریف

10. که جز به خدمت آن روضه گشته بود تلف

11. گهی بیا حزنا ساختم نوای حَزَن

12. گهی بیا اسفا سوختم به داغ اسف

13. فغان کشیدم از اندوه آن سینه چو چنگ

14. تپانچه کوفتم از درد آن به روی چو دف

15. بر آن شدم که چو جای از آن حریم مراد

16. عنانِ عزم نپیچم دگر به هیچ طرف

17. ولی دریغ که بازم سپهر حادثه زای

18. زمام دولت و اقبال در ربود زکف


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* صدف وار گوهرشناسان راز
* دهان جز به لؤلؤ نکردند باز
شعر کامل
سعدی
* صاف چون آیینه می باید شدن با خوب و زشت
* هیچ چیز از هیچ کس در دل نمی باید گرفت
شعر کامل
صائب تبریزی
* بچین از شاخسار و جیب و دامن پرکن و بنشین
* به روی سبزهٔ نورسته زیر چتر نسترون
شعر کامل
هاتف اصفهانی