جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 906

1. حدیثی مشکل و سرّیست مغلق

2. که در کون و مکان کس نیست جز حق

3. حقیقت واحدست و وحدت او

4. بود مرد مُحَقِّقْ را مُحَقَّقْ

5. ولیکن ز اختلاف اعتبارات

6. گهی باشد مقیدگاه مطلق

7. مجرّد یابیش ز اخلاق و تقیید

8. اگر جلباب هستی را کنی شق

9. چو بندی از تصاريف شئون چشم

10. ترا مصدر نماید عین مشتق

11. کند هر دم بیان این نکته را عشق

12. ولی عقلش نمی دارد مُصدّق

13. نبخشد جانِ جامی را خلاصی

14. زقیدِ عقل جز جامِ مروّق


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تا دل نمی برم ز کسی، دل نمی دهم
* صیاد من نخست گرفتار من شود
شعر کامل
صائب تبریزی
* من آن شکل صنوبر را ز باغ دیده برکندم
* که هر گل کز غمش بشکفت محنت بار می‌آورد
شعر کامل
حافظ
* چو گفتمش که دلم را نگاه دار چه گفت
* ز دست بنده چه خیزد خدا نگه دارد
شعر کامل
حافظ