غزل شمارۀ 935
1. از درِ بسته و دیوار بلند تو به تنگ
2. آمدم با در و دیوار ازین غصّه به جنگ
3. گفته ای شب درِ ما چند زنی این نه درست
4. از دل سخت تو بر سینه همی کوبم سنگ
5. تا به گوش تو رسد نالۀ من می خواهم
6. که به بزم تو کنم از رگ جان رشتۀ چنگ
7. داده ام دل به تو از صورت مژگان تو پر
8. بسته ای بر کمرت ترکشی از تیرِ خدنگ
9. چکنم چاره که کردند درین لجّۀ نيل
10. گوهرِ وصل ترا تعبیه در کام خدنگ
11. نبرد نقش خط سبز ترا گریه ز دل
12. نشود پاک به شستن ز رخ آینه زنگ
13. نام جامی چه بود ننگ همه بدنامان
14. رند رسوا شده از نام نکو دارد ننگ
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده