غزل شمارۀ 970
1. ای پاک دل ز زلفت در عنبرین سلاسل
2. زین عنبرین سلاسل مشکل خلاصیِ دل
3. آرد به هوش زنجیر آنرا که گشت مجنون
4. زنجیر تو ربوده هوش هزار عاقل
5. هرگز نشد خیالت دور از مقابل جان
6. ما را خیالت آری با جان بود مقابل
7. گل ها به وصف رویت رنگین رسايل آمد
8. کرده صبا تگ و پو در نشر آن رسایل
9. دل ماند و آن زنخدان گرچه برآمدش جان
10. هاروت را چه امکان رستن ز چاه بابل
11. حادی ز آب چشمم گِل شد همه بیابان
12. بهر خدا که طی کن ذکر حبیب و منزل
13. در نظم و نثر جامی وصف تو گوید و بس
14. لله خیر ناظم لله درّ قایل
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده