غزل شمارۀ 980
1. من بندۀ حقیر و تو سلطان محتشم
2. گر در غم تو زار بمیرم تو را چه غم
3. رنجور گشته ام ز تمنّای مقدمت
4. بهر خدا به پرسش من رنجه کن قدم
5. بر جانم از تو هر چه رسد جای منّت است
6. گرناوک جفایت و گر خنجر ستم
7. سرگشتگان بادیه پیمای عشق را
8. هجر تو ره نمود به سر منزل عدم
9. شد سینه ام شکاف شکاف از خدنگ آه
10. وز هر شکاف آتش دل می زند عَلَم
11. روزی که می نوشت قضا نامۀ اجل
12. قتل مرا به تیغ جفای تو زد رقم
13. عمریست جرعه خوار سفال سگان تست
14. جامی که آب خضر ننوشد ز جام جم
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده