غزل شمارۀ 990
1. ای دل ز دست برده به مشکین خط خودم
2. یکبار یاد کن به دو انگشت کاغذم
3. جمعیّت من از تو مثنّی شود اگ
4. روزی کنی عزیز به یک لفظ مفردم
5. کردم به سر چو خامه جهان را ز دست تو
6. گر خطّ دلکش تو نسازد مقیّدم
7. تشديدوار گرچه نهى ارّه ام به فرق
8. یابی در اتّحاد چو حرف مشدّدم
9. شُستم کتاب عشق به تدبیر عقل و باز
10. خط تو می برد به سرِ درس ابجدم
11. دل از ره خیال زند نقب اگرچه بخت
12. دیوار کرد سوی تو راه شد آمدم
13. جامی به عیش کوش که این شیوۀ قدیم
14. تجدید یافت از سخنان مجددم
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده