جامی_دیوانقصیده ها (فهرست)

قصیده شمارۀ 12 : ایضاًله

1. درین سراچه که چرخش کمینه طاقْ نماست

2. همیشه قامتم از بار دل چو طاق دوتاست

3. چگونه شاد زید آنکه بهر مردن زاد

4. به خانه ای که پی انهدام کرده بناست؟

5. به اعتبار درین کاخ زرنگار نگر

6. که هر نظر که نه از روی اعتبار خطاست

7. پی مشاهدۀ رازهای پنهانی

8. رُخام و مرمرش آیینه های داده جلاست

9. عروج ده دل خود را که روزن بامش

10. دری گشاده به رویت زعالم بالاست

11. به فخر هرکه سرافراخت همچو کنگره اش

12. فتد ز زلزلۀ حادثات در کم و کاست

13. به نطع خاک مربع نشین نشد به فراغ

14. جز آن فتاده که چون خشت فرش او ته پاست

15. کمانی هر خم طاقش که هست در خور زه

16. کشیده بر هدف دین و دل خدنگ بلاست

17. فروغ شمسۀ او آفتاب تابانست

18. ولی دریغ که وقت زوال آن پیداست

19. درون خانه شود تیره از درِ بسته

20. به تیرگی درون هر که در بیست سزاست

21. گشای بر همه کس در اگر صفا خواهی

22. که صُفّه را چو درِ بسته نیست جمله صفاست

23. چو تابه دان به ریاضت لطیف ساز حجاب

24. که چون کثیف نماند حجاب امید ضیاست

25. نفیر درد جدایی رسد به گوش آخر

26. ز مطربی که درین بزمگاه نغمه سراست

27. زبی نوایی خود پردۀ دگر گیرد

28. مغنّنی که درین پرده برگرفته نواست

29. ترا به سرّ پس پرده راه نگشاید

30. جز این قصیده که از سرّ کار پرده گشاست

31. گذشت پایۀ شعرم به رفعت از شعری

32. برین کنایه که معراج گفتۀ شعراست

33. ولی هنوز علوّ مدارج قدرش

34. فرود منزلت مدح خسرو والاست

35. سپهر مرتبه سلطان حسین کز کف جود

36. زده تپانچۀ تشویر بر رخ دریاست

37. شهنشهی که چو باد بهار بستان را

38. نسیم عاطفتش روضۀ جهان آراست

39. به دشت آن همه گل چیست دانی و سبزه

40. صبا دقایق لطفش نهاده بر صحراست

41. به کوه آن همه کان چیست دانی و گوهر

42. فلک خصایص جودش نموده در خاراست

43. اگرچه در نظر آبیست بس تُنک تیغش

44. گذشته گه ز میان گه ز گردن اعداست

45. زگردن آب گذشتست و تشنه می میرد

46. بلی چنین بود آن را که علت استقساست

47. عصای رُمح وی اعجاز موسوی دارد

48. که روز معرکه در چشم خصم اژدرهاست

49. بدین نشیمن فقر و نیاز کی نگرد

50. چنین که همّت او در مقام استغناست

51. جهان پناها چون مرتقای همّت تو

52. زهرچه عقل تصوّر کند از آن اعلاست

53. تنزّلیست ز اوج جلال و جاه ترا

54. که منزل تو درین خاک تودۀ غبراست

55. قیاس ملک جهان با حریم عزت تو

56. حدیث خانۀ جغد و نشیمن عنقاست

57. تو بر زمین به تواضع نشسته ای لیکن

58. رواق قدر تو برتر ز گنبد خضراست

59. درین خرابه همانا عمارتی که کنی

60. غرض نه حظّ خود، آسودگی خلق خداست

61. که تا به سایۀ دیوار تو پناه آرند

62. که چرخ کینه ور و روزگار حادثه زاست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دلا در ملک شبخیزی گر از اندوه نگریزی
* دم صبحت بشارتها بیارد زآن دیار آخر
شعر کامل
حافظ
* یار با ما بی‌وفایی می‌کند
* بی‌گناه از من جدایی می‌کند
شعر کامل
سعدی
* شب و روز و گردان سپهر آفرید
* چو بهرام و کیوان و مهر آفرید
شعر کامل
فردوسی