جامی_دیوانقصیده ها (فهرست)

قصیده شمارۀ 21 : ایضاً له

1. خاک این عالی بنا بر خاک گردون سرکشید

2. تا بنای عالم است این سان عمارت کس ندید

3. بینمش پاک از سرشت آب و گِل گویا خدای

4. همچو قصر خلدش از یک دانه گوهر آفرید

5. بین در و دیوارش از نقّاش پُر نقش لطیف

6. کلک او آمد مگر گنج لطایف را کلید

7. شاهد معنی ز صورت هاش از بس جلوه کرد

8. خاطر ناظر ز هر صورت به صد معنی رسید

9. بر سرِ شاخ درختانش نگر هر مرغ را

10. آنچنان چابک که گویی دم به دم خواهد پرید

11. بر مشام جان زند بوی گلاب از فرش او

12. بس که آب لطف از گِل های سقف او چکید

13. شه چو جانست و جهان چون تن مبارک منزلی

14. کاندرو جان جهان خواهد به دولت آرمید

15. زنده باد این تن به آن جان جاودان مرغ سحر

16. دوش می خواند این دعا و صبح صادق می دمید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* طفیل هستی عشقند آدمی و پری
* ارادتی بنما تا سعادتی ببری
شعر کامل
حافظ
* فراش خزان ورق بیفشاند
* نقاش صبا چمن بیاراست
شعر کامل
سعدی
* گزافست کردار گردان سپهر
* گهی زهر و جنگست و گه نوش و مهر
شعر کامل
فردوسی