کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 227

1. گفتمت سنگدلی آمد ازین نکته گرانت

2. آن هم از سنگدلی بود که گفتیم چنانت

3. گر صبا خوانمت از لطف و گل از غایت خوبی

4. هم از این خسته شود خاطر نازک هم از آنت

5. این همه دستگه حسن و ملاحت که تو داری

6. گر کند بی سر و پانی ز تو سودی چه زیانت

7. من و بیداری شب وآرزوی شمع جمالت

8. من و بیماری باریک و تمنای میانت

9. رشکم آمد ز تو ای شمع که تا روز به خلوت

10. پیش او سوخته دوش زهی راحت جانت

11. گرجفا خواهم و جور از تو هم آن است و هم اینت

12. ور وفا جویم و مهر از تو به این است و نه آنت

13. گفته بودی چو شوی هیچ بر آنی به زبانم

14. من شدم هیچ ولی هیچ نگنجد به دهانت

15. ریخت آن به نظر خون کمال از خم ابرو

16. حیفم آید نه از آن کشته که از تیر و کمانت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* کبوتری که نیاید به زیر پنجهٔ شاه
* سرش ز دست قضا پایمال شاهین باد
شعر کامل
فروغی بسطامی
* مغز سران کدوی خشک اشک یلان زرشک تر
* زین دو به تیغ چون نمک پخته ابای معرکه
شعر کامل
خاقانی
* شبم در ماتم هجران دو ابرو در خیال آمد
* به سینه هر کجا ناخن زدم شکل هلال آمد
شعر کامل
جامی