کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 228

1. گفتی از آن ماست دلت جان از آن کیست

2. اینجا نگر که داغ که آنجا نشان کیست

3. تن خاک شد بر آن در و هرگز به کوی تو

4. یک شب سگی نگفت که این استخوان کیست

5. باری مرا به حسرت درد نو سوخت جان

6. کا درد بی دوای نو درمان جان کیست

7. نرسم که رفت بوس ز شادی شوی هلاک

8. ای جان ز لب مپرس که این آستان کیست

9. گفتم به جان غم تو بخواهم خرید گفت

10. ای مفلس زبان زده بنگر زبان کیست

11. دشنام میدهی و میدانی اینقدر

12. کاین راحتم بگوش رسد از زبان کیست

13. هر لحظه پرسیم که تو زآن کینی کمال

14. آری همین قدر نشناسی که زآن کیست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عجب از عقل کسانی که مرا پند دهند
* برو ای خواجه که عاشق نبود پندپذیر
شعر کامل
سعدی
* بخت سبزی ز خدا همچو حنا می خواهم
* که بمالم رخ پر خون به کف پای کسی
شعر کامل
صائب تبریزی
* دولت عشق بین که چون از سر فقر و افتخار
* گوشه تاج سلطنت می‌شکند گدای تو
شعر کامل
حافظ