کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 285

1. بار بر خوان ملاحت نمک خوبان است

2. شور او در سرو سوز غم او در جان است

3. گر برآید به کله ماه فلک آن اینست

4. در خرامد به قبا سرو چمن این آن است

5. نیست پوشیده که چون مردم چشم است عزیز

6. آنکه چون مردم چشم از نظرم پنهان است

7. گفتم از لعل زکات من درویش بده

8. زیر لب گفت که درویشی درویشان است

9. عشق بلبل به چه اندازه که بر گل باشد

10. عشق من بر گل رخسار تو صد چندان است

11. از تو بوسی و ز من در عوض آن صد جان

12. هم به جان تو که از آن دهنت ارزان است

13. شاد گردان به وصالت دل غمگین کمال

14. که ز هجران تو هم خسته و هم ویران است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بکوشیم وز کوشش ما چه سود
* کز آغاز بود آنچ بایست بود
شعر کامل
فردوسی
* ابر و باران و من و یار ستاده به وداع
* من جدا گریه کنان، ابر جدا، یار جدا
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* وفا مباد امیدم اگر به غیر تو است
* خراب باد وجودم اگر برای تو نیست
شعر کامل
مولوی